۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

دستگیری دخترها سختیهای کمتر و منفعت بیشتری برای شکارچیان انسان بسیجی داشته است!

یکی از سوالاتی که پس از 13 آبان در ذهن افراد مختلف ایجاد شد این بود که چرا این بار تعداد دختران دستگیر شده این چنین بالا بوده است. با توجه به افشاگریهایی که در زمینه مبالغ پرداختی به بسیجیان شده است مشخص شد که به دلیل اینکه برای هر دستگیری 250 هزار تومن در نظر گرفته شده بود بنابراین بسیجیها تشخیص دادند که دستگیری دختران سختیهای کمتر و منفعت بیشتری به همراه دارد. این دیدگاه و این عملکرد وحشیانه تنها واژه "شکار انسان" را به ذهن متبادر میکند. آری ما مردم ایران برده هایی شده ایم که به شکارمان میایند.

۱۳۸۸ مهر ۶, دوشنبه

کسی که در فضای مقدس دانشگاه تقلب میکند، چرا٬ واقعا چرا نباید در فضای کثیف سیاسیت تقلب کند؟

در این چند ماه پس از انتخابات، بارها از طرف حاکمان ذکر شد که تقلب در انتخابات جمهوری اسلامی امری خارج از رویه است و اصلا بیان چنین ابراز نظری، خلاف و عملی نادرست به حساب میاید. بارها از زبان حاکمان شنیده ایم که انتخابات در جمهوری اسلامی با نهایت دقت و امانتداری برگزار میشود. به راستی اگر کسی با نظام پر از تخلف و تقلب حاکم بر روابط اجتماعی، اقتصادی و ... کشورمان آشنا نباشد با شنیدن چنین بیاناتی آرزوی گذران زندگی در کشورمان را خواهد داشت. چنین بینوایی یقینا بر بخت بد خود لعنت میفرستد که چرا در آرمان شهر جمهوری اسلامی به دنیا نیامده و زندگی نمیکند. اما ما که میدانیم در کجا زندگی میکنیم، ما که تخلف و تقلب را هر روز با گوشت و پوستمان درک میکنیم، ما که دیده ایم در کشور مان دروغ را تقیه مینامند و ما که خسته ایم از این همه ناراستی، آیا ما هم باید سکوتی همراه با رضا داشته باشیم؟ در چنین وضعی اگر هم سکوتی در جامعه دیده شود که یقینا این خاموشی، سکوت پیش از فوران و طغیان است، در این بین درخواست سکوت همراه با خشنودی درخواستی خارج از عقل است.از من نخواه که بگویم به کامران دانشجو اعتماد دارم، کسی که پاکی محیط علم و دانش را با تقلب آلوده میکند چگونه میتواند در عرصه کثیف سیاست پاک باشد؟ از من نخواه که ساکت باشم، که این سکوت همان سکوت پیش از طغیان خواهد بود. تا فرصت هست، از من بخواه که معترض باشم و تو هم به این اعتراض رسیدگی کن. میدانم که ارائه این درخواست به تو، خواسته ای نامعقول و آخرین حد خوشبینی است. اما چه کنم که امید آخرین چیزی است که میمیرد.

۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

خالی بودن صندلی لبنان گواهی بر فرهیختگی و حقانیت شعاردهنگان "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"

،پس از برگزاری راهپیمایی روز ق.د.س بسیاری از حکمرانان و زندانبانان کشور، بر خائن بودن افرادی که شعار "نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران" سر میدادند، اشاره کرده اند و این شعر را شعاری غیر قابل تحمل خواندند. حال با گذشت تنها هفته ای از آن حماسه مردمی، دیدیم که در زمان سخنرانی احمدی نژاد، همین هیات لبنان نیز جلسه مجمع عمومی را ترک کرد. آری رئیس جمهوری که در نطق خود کوچکترین توجهی به مردم کشور خود نداشته است و در کشورش چنین سرکوبی به وقوع پیوسته است، چگونه میتواند منادی سعادت برای دیگر کشورها باشد؟ و چه خوب لبنانی ها به این مسئله پی بردند.

۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

آقای خامنه ای مگر شطرنج و ماهی ازون برون و ...حرام نبود و حلال نشد، چه تضمینی هست که با بمب اتم این کار را نکنید!

فقه شیعه و مرجعیت در بعضی زمانها فتواهایی صادر کرده اند و بعضی مسائل را حرام کردند و برخی دیگر را حلال کردند که با عقل بسیاری از مردم دوران مذکور هیچ تناسبی نداشت. مسئله ای که مسلم است دلایلی هم که برای این حلال و حرام کردنها آورده میشود ارائه یک سری احادیث و ادله خاص است که فقط خودشان از آن سر در میاورند. در این بین و در حالی که دنیا در برابر فعالیتهای اتمی ایران نگران است میگویند که استفاده از بمب اتم حرام است! حال اگر بنا به مقتضیات زمان و فقه به اصطلاح پویای تشیع حرمت این مسئله از میان برداشته شود آن وقت چه چیزی دستگیر کشورهای معترض میشود. اصلا آمدیم و خامنه ای در تحت هیچ شرایطی حرمت بمب اتم را برنداشت، گیرم وقتی که او از دنیا برود شخص دیگری که جایگزین وی شود به چنین حرامی معتقد نباشد. آیا در آن زمان روسای جمهور کشورهای مختلف باید تشریف بیاورند به حوزه و با رهبر جدیدمان بحث طلبگی کنند؟ دنیا از شما تضمین میخواهد و شما استفتا به آنها تحویل میدهید؟! احتمالا در جواب این نوشته هم عده ای از دوستان مسلط به علوم حوزوی میگویند که اصلا نویسنده از این بحثهای فقهی سر در نمیاورد و چند نکته اشتباهی که نوشته شده است را گوشزد میکنند. برادر و خواهر من این چه تضمینی است که جز اندک کسانی از مبناهای فکر یو تحلیلی این تضمین سر در نمیاورند؟

۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

در کلمبیا فحش خوردند و هو شدند، حماسه اش نامیدند، قاعدتا اکنون که با خاک یکسان شدند سوپر حماسه آفریده اند!

میدانیم که منطق احمدی نژاد و گروه همراهش این است که هر چه بیشتر به شان توهین شود و تحقیر شوند بزرگتر میشوند. در نتیجه و بر پایه چنین استدلالی، فاجعه کلمبیا تبدیل به حماسه کلمبیا شد و جالبتر از آن اینکه برای چنان رسوایی سالگرد پیروزی هم گرفتند! اگر به خاطر داشته باشید تا یکی دو روز پس از آن افتضاح تاریخی تحرک آنچنانی از جانب تلویزیون دیده نمیشد، چنان مسخ توهینها و خوار شدن خودشان شده بودند که سکوت اختیار کرده بودند و به ناآگاه مارش پیروزی بلند شد و استقبالی همچون یک قهرمان از احمدی نژاد به عمل آوردند. به نظر میرسد که امروز هم روزی بود که در حیرت از این حد منفور بودن در جهان بودند و علی القاعده از فردا شاهد هیاهوی تلویزیون در اعلام سوپر حماسه مجمع عمومی برنامه چند روزه تلویزیون خواهد بود و چه تحلیلها که بر این فضاحت پیروزمندانه نخواهند کرد!

چوب دو سر گهی به نام احمد توکلی

شاید در حال و روز این ایام کمتر کسی مانند احمد توکلی یافت شود که چه نظام بماند و چه برود زیان کار خواهد بود، شاید این مصداق همان خسر الدنیا و الاخره باشد. احمد توکلی این روزها در منجلابی گرفتار شده است که کوته فکریهای این چند ساله اش برایش به وجود آورده است. کمتر کسی است که نداند در صورت ماندگاری احمدی نژاد سنگر بعدی که فتح میشود امثال احمد توکلی است و در آن روز چه آسان این شخص با خاک یکسان میشود. در این بین حداقل واکنش هوشمندانه توکلی میتوانست عدم طرفداری از احمدی نژاد در انتخابات باشد، او چنین نکرد و همچنان به روند سم پراکنی هایش ادامه میدهد. توکلی اگر ارزنی اهل تعقل بود آینده خود را در این روزهای زندان اوین میدید!

۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

توهین به موج سبز روز قدس و نامیدن این موج به عنوان علفهای هرز در سایت احمد توکلی!


همه کسانی که با سایت "الف" متعلق به احمد توکلی آشنایی دارند میدانند که بخش کامنتهای این سایت به صورتی جهت دهی میشود که چیدمان نظرات باب میل احمد توکلی باشد. در یکی از این کامنتها که به تایید سایت الف رسیده است. پس از نامیدن موج سبز آنها را علفهای هرز نامیده است. جالب اینکه این نظر در امتداد نظری که سبزها را مایل به آتش کشیدن و خشونت قلمداد کرده آمده است و بیان میکند که : از علفهای هرز (موج سبز) چیزی بهتر از این برنمیاید.


ایمیل آکادمیک خنده دار احمد توکلی!

در نظر داشتم پروفایل احمد توکلی (نماینده مجلس) را در سایت دانشگاه بهشتی که توکلی استاد دانشکده اقتصاد آن است چک کنم. متوجه شدم احمد توکلی اصلا در سایت دانشگاه پروفایلی ندارد! در همین بین وارد صفحه ای که در آن اسم اساتید، ایمیل و درجه علمیشان درج شده بود، شدم که متوجه ایمیل عجیب و خنده دار توکلی شدم. ایمیل دانشگاهی اوtav@sbu.ac.ir است. میدانیم که ایمیل آکادمیک، پل ارتباطی اساتید با دانشجویان، اساتید دیگر، صنعت و ... است و این ایمیل عموما به صورتی در نظر گرفته میشود که حداقل اسم و یا نام خانوادگی شخص به صورت کامل در آن در نظر گرفته شود (همانطور که سایر اساتید دانشگاه بهشتی از این روال تبعیت کرده اند- در لینک مشخص است). جالب است آقای توکلی با ابتداییترین اصول زندگی آکادمیک آشنا نیستند! و ایمیل خود را همچون نوجوانی که در عنوان ایمیلش عبارات با نمک به کار میبرد، در نظر گرفته است! نکته دیگر اینکه با سرچ این ایمیل، به تنها صفحه ای که رسیدم همین صفحه اساتید دانشگاه بهشتی بود! جای تاسف است که در مملکتی که این همه فارغ التحصیل دکتری فرهیخته داخل و خارج از کشور داریم، چنین افرادی بر کرسی استادی دانشگاه معتبری همچون بهشتی، تکیه زده اند. راستی تاسف بارتر آنست که توکلی یکی از معدود نمایندگانیست که همواره به دنبال بر ملا کردن مشکلات تحصیلی سایر مسئولین بوده است، این امر نشان میدهد که سایر نمایندگان مجلس تا چه حد تعطیل تعطیل تعطیل هستند.
لینک مربوط به صفحه اساتید: http://eco.sbu.ac.ir/Default.aspx?tabid=1685

۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

آقای شریعتمداری بده قبل چاپ نظراتی که واقعا خواننده های کیهان دادن رو بخونن، همه فهمیدن خواننده های کیهان چقدر احمق و کودن هستن!

آقای شریعتمداری بده قبل چاپ نظراتی که واقعا خواننده های کیهان دادن رو بخونن، همه فهمیدن خواننده های کیهان چقدر احمق و کودن هستن!

تا به امروز نظرات احمقانه زیادی را از طرف خوانندگان کیهان خوانده ایم. یکی از این نظرات که جدیدا در کیهان منتشر شده به این صورت است:"اخيراً مجلس شوراي اسلامي قانوني را درباره معافيت فرزند سوم تصويب كرده است. آيا چنين قانوني، بر افزايش جمعيت دامن نمي زند؟ همچنين پسر خانواده هاي تك فرزند يا خانواده هايي كه فقط يك پسر دارند چه گناهي كرده اند؟" این نظر تنها از یک ذهن افلیج برمیاید. لطفا یک بار دیگر نظر را بخوانید. معنی این نظر اینست که ممکن است بعضی خوانواده ها که یک یا دو پسر دارند، برای معاف شدن پسر سوم نداشته اشان به فکر بچه دارشدن بیافتند! راستی این فقط یک بعد حماقت این نظر است. بعد دیگر جهالت این نظر دهنده آنست که قانون قبلی برای پسر چهارم بوده و قانون جدید مربوط به پسر سوم میشود، حال حتی با استدلال روان پریشانه این خواننده مفلوک کیهان، این قانون هیچ مشوقی برای بچه دار شدن به حساب نمیاید، بلکه تعداد پسرهای مورد نیاز ایشان را از 4 به 3 میرساند. بها دادن ذهنهای منجمد و بدبخت، بلایی است که روزنامه کیهان و تلویزیون جمهوری اسلامی با احمق نگه داشتن مخاطبانشان بر سرمان نازل کرده اند. به راستی که این انقلاب، انقلاب مستضعفین است، البته نه مستضعف مالی، بلکه مستضعف فکری.

http://www.kayhannews.ir/880607/2.htm#other201

۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

جرمنی پس از یک هفته: لینک من در راستای انقلاب رنگی در بالاترین بود! (جرمنی پر اعتبارترین کاربر بالاترین است که حسابش موقتا بسته شده)

جرمنی که بسیار متحول به نظر می رسید گفت: من دچار تغییر و تحول مهمی شدم، ما قاطی کرده ام، اما قاطی زیبا، یک امر مهم و زیبایی...
جرمنی افزود: در زمانی که حسابم بسته شده بود در خلوت تنهایی پروفایلم که سیر میکردم، بسیاری از مسائل برایم روشن شد و به شناخت رسیدم

جرمنی اضافه کرد: من قاطی کردم و تغییر کردم و این تغییر ناشی از یک شناخت است، ناشی از یک تنبه است، اگر قرار باشد بالاترین لطمه ببیند، من دیگر هویتی ندارم..

اکنون فرصتی است که شجاعتم را به منصه ظهور بگذارم و دیدگاههایم را
مطرح کنم، این دیدگاههایی بود که یک هفته بود که باور درونی من شده بود و دنبال جایی می گشتم که اینها را مطرح کنم.
بسته شدن حساب کاربری بد بود ولی به ما بد نگذشت، ولی در درون حبس گفتمان و رفتار و گفتگوها رفتار بسیار خوبی بود، من با بالاجو دوست بودم،او هم اهل شعور و فهم بود.
ما قبل از آمدن بالاترین مقاومت می کردیم، ما زمانی که در سایت صبحانه حسابمان بسته میشد، روز به روز که از بسته شدن حسابم می گذشت بر قوت روح من افزوده می شد و حس می کردم به پای بیل گیتس می رسم و دارم به مراتبی از اوج عرفان می رسم، ولی بالاترین چنین چیزی نبود، سوء تفاهمی ایجاد شده بود و باید رفع بشود.

همه بچه هایی که حسابشان بسته شده و شجاعت ابراز وجود ندارند وقتی بین خودشان و خدایشان یا بین بالاجوهایش خلوت کنند، به همین حرفهای ما می رسند.

جرمنی ادامه در واکنش به اظهارات یکی از کاربران سابق بالاترین که گفته بود " این جرمنی، همان آدم قبلی نیست."" گفت: آقای فلانی اگر در اینجا بودید، شما هم مشابه من فکر می کردید.

جلاد سابق تهران، جلاد کل کشور شد!

آقای لاریجانی آخوند، ممنون که به ما یادآوری کردی که این نظام اصلاح پذیر نیست!

۱۳۸۸ شهریور ۷, شنبه

یک افسر وظیفه: در روز شنبه خونین (30 خرداد)، به تنهایی 20 کشته به بیمارستان 501 ارتش آورده شد!

چند روز پیش با یک افسر وظیفه که در بیمارستان 501 ارتش سرباز است، همکلام شدم. این بیمارستان در خیابان فاطمی واقع است. بعد از کمی صحبت به این مسئله اشاره کرد که در روز 30 خرداد، 20 کشته به بیمارستان آورده شد. آری این گوشه ای از جنایتهای شنبه خونین است. راستی شنیده اید که محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران می‌گوید که در مقابل مرگ ۱۳ عضو بسیج در حوادث اخیر، تنها ۹ نفر از «مخالفین و معارضین» کشته شده‌اند؟

۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

تصویری از ا.ن. گیجه ا.ن.٬ امام جمعه و یه نفر دیگه در نماز جمعه!


۳ امام جمعه قبلی (جنتی٬ امامی کاشانی و خاتمی)به خودشان اقتدا کردن و اکثریت هم به این ۳ امام جمعه قبلی اقتدا کردن! در این بین پررویی احمدی نژاد جالبه که با وجود مشخص بودن اشتباه امام جمعه، هر کاری خودش دوست داره رو انجام میده!

خلاصه نماز جمعه: احمدی نژاد در حضور شکنجه گران اعلام کرد که شکنجه کار دشمن است و شکنجه گران تکبیر سر دادند!


احمدی نژاد: شکنجه ها کار دشمن است! شکنجه گران: تکبیر!،

احمدی نژاد: حمله به کوی کار گروه برانداز است! حمله کنندگان به کوی: تکبیر!،

احمدی نژاد: تجاوز کنندگان به زندانیان جزئی از سناریوی دشمن بودند! تجاوز کنندگان: تکبیر!،

احمدی نژاد: انتخابات پاک بود! مسئولین مهندسی انتخابات: تکبیر!

احمدی نژاد: عده ای از مردم کشته شدند و اين ناجوانمردانه ترين نحوه برخورد با ملت ايران بود! قاتلان: تکبیر!

با خرید مخابرات توسط سپاه، حکومت نظامی ابعاد روشن تری به خود میگیرد!

تا چند روز دیگر قرار است که یکی از شرکتهای تابعه سپاه 50+1 درصد سهام مخابرات را خریداری کند. این امر به این معنی است که از این پس کلیه ارتباطات از زیر نظر سپاه رد شده و چتر کنترلی سپاه بر هر خانه ای گسترده میشود. اگر چه تا کنون نیز این چتر کنترلی وجود داشته است، اما پس از این، این امر بدون هیچگونه واسطه ای صورت میگیرد. و خارج شدن واسطه از این ماجرا دست سپاه را برای هر گونه عملیاتی در زمینه ارتباطات اینترنتی و تلفنی بازتر از قبل میکند. البته در این بین نمیتوان از انحصاری و سود ده بودن مخابرات گذشت، سپاه که در چند سال گذشته ثابت کرده است که عطش سیری ناپذیری در بلعیدن ارگانهای پرمنفعت دارد، این بار نیز در پی به چنبره در آوردن گل سر سبد این ارگانها میباشد. به هر حال همه میدانیم که سپاه برای بقای خود نیاز به نیروهای داخلی و خارجی دارد که حفظ و افزایش این نیروها نیازمند منابع مالی گسترده است.

۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

به راستی برای کسانی که تحت بمباران برنامه های اعترافات هستند، چه کرده ایم؟

شاید بعد از شنیدن این مسئله که در برابر بی اثر کردن اعترافات پخش شده از تلویزیون میتوان چه کرد، تنها پوزخندی بزنید و از کنار این مسئله عبور کنید. حتما میگویید چه کسی این اعترافات را باور خواهد کرد؟ راستی اگر شما این باور کنندگان را نمیشناسید من میتوانم بسیاری از این افراد را به شما معرفی کنم. اتفاقا این افراد خصوصیات مشابهی دارند، و بزرگترین وجه تشابهشان این است که تنها منبع اطلاعیشان تلویزیون است. و جالب است که بسیاری از این افراد تعلق خاطر انچنانی نیز به جمهوری اسلامی ندارند، اما چنان در این 2 ماه و اندی تحت بمباران تلویزیونی قرار گرفته اند که ساختار فکریشان ناخودآگاه شکل گرفته است. حقیقتا در برابر این افراد چه کار کرده ایم؟

۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

این مجلس فرمایشی ذلیل تر از آنست که برای وزرای پیشنهادی مشکلی ایجاد کند

این روزها بحث بررسی وزرای پیشنهادی احمدی نژاد بحث روز است. در این بین یک نکته جلب توجه میکند که چطور مجلسی که خود با تقلبهای پیش از انتخاباتی و پس از انتخاباتی بر سر کار آمده میتواند بر علیه دولت کودتا عمل کند؟! واقعا چه کسی فکرش را میکرد که در زمان انتخابات مجلس، از تهران و از لیست 30 نفری احمدی نژاد 29 نفر رای بیاورند! هر چند در آن دوران و پس از آن حجمه رد صلاحیتها، اعتراضی صورت نگرفت اما همگان نتایج انتخابات را به سخره میگرفتند. در چنین شرایطی و با وجود چنین مجلس فرمایشی، انتظار عملکرد خارق العاده ای را نباید از این گروه دست نشانده داشته باشیم.
راستی چه جالب که با نگاه به لیست وزرای پیشنهادی متوجه میشویم که هر کدام از این افراد مزد حضور موثرشان را در سناریو کودتا در یافت میکنند. و مجلسی که خود پس از عملی شدن کودتا دم برنیاورد، قاعدتا مگر احمق است که با مسببان کودتا برخورد کند؟ چنین انسانهای خود فروخته ای مگر مریضند که جایگاه خود در مجلس را همچون عماد افروغ یا امیررضا خادم به خطر بیاندازند؟

۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

اولین نتیجه توقیف اعتماد ملی: کنجکاوی مردم و همه گیر شدن افشاگریهای یکشنبه کروبی

بالاخره روزنامه کروبی هم توقیف شد. البته این توقیف بر عکس توقیفهای سابق، به جای محدود شدن نظرات صاحب روزنامه، باعث توسعه بیش از پیش دیدگاههای اون شخص در بین مردم میشه. شاید الان موقعیت مناسبی باشه تا به کسانیکه آرای انتخابات رو مهندسی کردن، بگیم کاش یه مقدار رای بیشتری برای کروبی در نظر میگرفتین تا اینقدر در برابر کسی که به قول شما چند صد هزار رای آورده خوار نمیشدین. روزنامه کروبی تا آخرین حد توانش در جهت شعارهای آزادیخواهانه کروبی و تیم اکثرا زندانی شده او حرکت کرد و قطعا این توقیف باعث میشه که مردم برای ارضای میل کنجکاویشون بیش از پیش به اینترنت روی بیارن و در جریان چرخش آزاد اطلاعات قرار بگیرن و قطعا با این توقیف دیشهای بیشتری بر پشت بوم خونه ها قرار میگیره و افراد بیشتری با اخبار تصویری غیر حکومتی آشنا میشن.

متن سخنان کروبی در روز یکشنبه 25 مرداد:
مهدی كروبی در واكنش به جوسازی های اخیر و توهین هایی كه نسبت به وی وارد شد گفت: "برخی فكر می كنند كه با این تهمت ها و فحاشی كردن ها من از میدان كنار می روم ولی من به این آقایان توصیه می كنم كه حداقل تاریخ را مطالعه كنند و ببینند كه بعد از انقلاب و در عرصه ماجرای مجلس سوم و مسائلی كه در اوخر آن مجلس روی داد و هر حرفی كه خواستند نسبت به من زدند از جمله آنكه گفتند كروبی با دلارها از ایران خارج شده است چه كسی بود كه ایستادگی و تحمل كرد ."دبیركل حزب اعتمادملی ضمن اعتراض به توهین، هتاكی و تهمت هایی كه از سوی مراكز و نهادهای مختلف و به دنبال نگارش نامه ای نسبت به او شد گفت: "‌طی هفته اخیر حملات تندی نسبت به من وارد شد، حملاتی كه از تریبون نماز جمعه و یا از سوی برخی از نمایندگان مجلس، صدا و سیما و مطبوعات و وابستگان به نهادها و برخی از روحانیت مطرح شد كه من در برابر این مباحث گفته بودم كه چنانچه این روند ادامه پیدا كند من ناگفته هایی را بازگو خواهم كرد."
كروبی چنین از انگیزه انجام مصاحبه ای در واكنش به این مسائلی كه طرح شده سخن گفت و با اشاره به انتقاداتی كه به وی وارد شده گفت: "‌پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم حوادثی در كشورمان رخ داد كه از نظر خشونت، بی قانونی، خودسری و دخالت افراد غیر مسئول به نام نظام و شبه‌نظامی و لباس شخصی‌ها امری بی سابقه بود و چنین است كه انسان های مسئول، دلسوز و آگاه باید احتیاط و تحفظ را كنار گذاشته و به هر صورتی كه صلاح می دانند اقداماتی انجام دهند كه مانع از تكرار این حوادث شده و ریشه برخوردهای این چنینی خشكانده شود."
‌وی افزود: ‌"در هر كجای دنیا ممكن است كه چنین حوادثی اتفاقی بیافتد كه در عرصه تظاهراتی جمعیتی را دستگیر كنند اما فكر نكنم كه چنین برخوردهایی صورت گرفته باشد كه گروهی را دستگیر كرده و آنها را به مكان‌های خاصی منتقل كنند و با آنها هر رفتاری كه می خواهند انجام دهند. در واقع ابتدا افراد را به مكان های نامعلومی منتقل كنند كه حتی ریاست قوه قضائیه و دادستان كل كشور كه بگویند این رفتارهایی كه انجام شده است زیر نظر زندان های رسمی كه تحت نظر ما بوده روی نداده است و البته پس از مدتی مشخص شود كه زیر زمینی در وزارتخانه ای وجود داشته و یا اینكه در بازداشتگاه كهریزك، كلانتری، پایگاههای بسیج برخوردهایی صورت گرفته است."
كروبی خاطر نشان ساخت: "‌تمام این حوادثی كه روی داده است به علت اعتراض مردم به نتیجه یك انتخاب بوده است آیا باید با مردمی كه تنها از سرنوشت رای خود سوال می كنند چنین برخورد كرد؟ در عرض چند روز تعدادی كشته شده و برخی آسیب دیده اند به طوری كه دندان ها و سرها شكسته شده است و حتی چشمانی كور شده و برخی تحت شكنجه ها جان باخته اند. این درحالی است كه معمولا شكنجه ها برای گرفتن اعتراف با حساب و كتاب صورت می گیرد و حتی اگر آن فرد زیر شكنجه از حال برود او را به بیمارستان منتقل می كنند و باقی بازجویی را در حالی انجام می دهند كه او تحت درمان است. بنابراین از این جهت من می گویم كه خشونت‌هایی از سوی افرادی ناآگاه و بی تدبیر صورت گرفته كه بی سابقه است و البته این رفتارها در قبال افرادی بوده كه تنها به انتخاباتی اعتراض داشته اند."
كروبی با ابراز تاسف از چنین برخوردهایی در نظام جمهوری اسلامی گفت: "به اندازه ای در این مدت رفتارهای غیرمنطقی و بی ضابطه انجام شده است كه وقتی هیات تحقیق و تفحص به خدمت رهبری گزارشی را از وضعیت پیش آمده می دهند ایشان برآشفته و حتی با عباراتی تند دستور تعطیلی بازداشتگاه كهریزك را ارائه كردند كه البته اكنون نیز شاهد بركناری برخی از عامران و مسببان این حوادث هستیم."
وی با اشاره به اخباری كه به صورت مرتب از برخوردهای خشن و غیر معمول با معترضان به انتخابات به او می رسید گفت: "ما هر روز اخباری را از نحوه برخورد با مردم دریافت می كردیم اخباری كه همین افرادی كه مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند نزد من می آمدند و بیان می كردند. رفتارهای خشونت‌آمیزی كه با زنان و مردان صورت گرفته است مانند آنكه هنگامی كه به منزل زن جوانی مراجعه كرده اند تا او را بازداشت كنند این زن را در مقابل چشمان مادرش به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده اند و این زن هنگامی كه هیات بررسی تحقیق و تفحص از وضعیت زندانیان اخیر را در زندان می بیند با شجاعت مقابل آنها می ایستد و نسبت به این رفتار اعتراض می‌كند . من بسیار متاثر شدم از چنین برخوردهایی كه تحت لوای نظام جمهوری اسلامی انجام می شود. هر خواننده ای می تواند خودش را جای آن مادری بگذارد كه دخترش را مقابل چشمانش مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند."
وی با اشاره به برخورد ساواك در دوران مبارزات انقلابی گفت: "هنگامی كه در دوران مبارزه به منزل من می آمدند تا مرا بازداشت كنند گاهی اوقات خانم كروبی با تندی برخورد می كرد كه آنها تنها می گفتند كه سفارش كنید كه ایشان حرمت ما را نگه دارد و یا در پرونده یكی از بزرگان هست كه وقتی به منزلش می آمدند تا بازداشتش كنند همسرش تندی می‌كند كه تنها به او تذكر می دهند ولی اكنون شاهد آن هستیم كه دختری را در مقابل چشم مادرش كتک می زنند و از این جهت می گویم چنین برخوردهایی در كشورمان بی سابقه است."
كروبی با اشاره به اینكه بارها از طریق نامه و مصاحبه این مطالب را بیان كرده است گفت: ‌"من این مسائل را طی نامه ای به ریاست محترم قوه قضائیه، وزیر سابق اطلاعات و دیگر مسئولان یادآور شده و یا در مصاحبه ها به صورت مكرر بیان كرده ام تا شاید با توجهی كه نسبت به این رفتارها می شود مانع از تكرار آن شوند ولی بعد از مدتی اخباری به من درباره آزار جنسی بازداشت شدگان رسید كه به علت ناراحتی شدید از این موضوع نامه‌ای را به صورت محرمانه به رییس مجلس خبرگان نوشتم. در همان نامه هم نگفتم كه حتما چنین اتفاقی روی داده است بلكه گفتم كه شایعه شده كه چنین ماجرایی روی داده و افرادی از آشنایان خودمان نیز این مطلب را گفته اند و تاكید كردم كه انشاءالله اخباری دروغ و شایعه باشد ولی باید این اخبار بررسی شود تا اگر شایعه ای بیش نیست كه همه از رفتارها و عملكردها با قاطعیت دفاع كنیم ولی اگر هم در مواردی چنین اتفاقی روی داده است بگوییم كه عاملان این قضیه جزو نیروهای خودسر بوده اند كه باید معرفی و مطابق قانون مجازات شوند تا اینكه ساحت مقدس جمهوری اسلامی ایران را از چنین مباحثی پاك كنیم كه چنین موضوعی در تاریخ ثبت نشود و شاخ و برگ فراوانی به آن داده شود و از سوی دیگر خون بچه هایی كه در این راه كشته شده اند تضییع گردد."
كروبی افزود: "‌من در این نامه تاكید كردم كه اگر هم چنین اتفاقی روی نداده است و ثابت شد كه این چنین نبوده، از زبان ما كه خودمان به انتخابات معترض بوده ایم مطرح شود تا حداقل عده ای باور كنند"
كروبی با اشاره به برخوردهایی كه در واكنش به انتشار چنین نامه ای صورت گرفت گفت: "‌بیش از ده روز منتظر پاسخ نامه ام بودم ولی به من خبری نرسید و بنابراین این نامه را علنی كردم و در این میان جمعیت بسیاری از دلسوزان نظام مرا تحسین كردند و برخی هم دوستانه انتقاداتی را مطرح كردند كه من نیز استقبال كردم ولی در همین راستا برخی از تریبون نماز جمعه، ‌مجلس، وابستگان به نهادهای نظامی، سایتها و خبرگزاری ها، مطبوعات و صدا و سیما به بنده فحاشی كردند. ولی از این میان آنچه بیش از همه تاسف مرا برانگیخت مطالبی بود كه از تریبون نماز جمعه علیه من مطرح شد و تریبون مقدس نماز جمعه كه باید در آن دردهای مردم گفته شود و از حقوق آنها دفاع شود به تریبونی برای فحاشی علیه فردی تبدیل شد. چنین برخوردهایی در حالی نسبت به بنده صورت گرفت كه من تنها با نگارش نامه‌ای یادآور شدم كه بررسی شود آیا چنین مسائلی روی داده است یا خیر و اگر هست آیا عاملان آن مجازات خواهند شد و یا اینكه اعلام بركناری عده‌ای كه چنین تخلفاتی را انجام داده اند تنها برای جنجال سازی بوده است و تمامی اینها به سرِكار خود برمی‌گردند مانند همان كسانی كه زمانی آن شكنجه ها ر انجام دادند و آبروی نظام را در عرصه های بین المللی بردند و فیلمی از آن منتشر شد كه هیچ بیننده ای نتوانست آن را بیش از ده دقیقه نگاه كند و اكنون سخنانی درباره فعالیت های آنها شنیده می شود كه چنانچه لازم باشد درباره آنها سخن خواهم گفت."
وی با ابراز تاسف از چنین برخوردهایی گفت: "افرادی كه باید از تریبون مقدس نماز جمعه مسائل روز را برای مردم بازگو كنند به بهانه اینكه من به نظام توهین كرده‌ام تهمت و افتراهایی را علیه بنده وارد كردند كه البته درهمین راستا برخی از نمایندگان مجلس نیز با ادبیاتی نامناسب به تكرار ان پرداختند. هرچند كه اگر وابستگان به نهادهای خاص و یا برخی از مطبوعات و صداوسیما چنین مطالبی را مطرح كنند دور از انتظار نیست چرا كه اینها اجیر و اسیر هستند و باید این كار را انجام دهند و البته بسیاری دیگر نیز از مظان اتهام اینها به دور نیستند. از نظر این نهادها و مراكز و به ویژه برخی مطبوعات كسانی كه همفكر آنان نیستند جاسوس، ساده اندیش و افراطی هستند كه دچار فساد اخلاقی و اقتصادی شده اند. به مانند اینكه اخیرا یكی از روزنامه ها كه عادت دارد با آبروی دیگران بازی كند جمعی از كارگزاران نظام را كه اخیرا نامه‌ای نوشته اند افراطی و رانت خوار نامیده است حال اینكه به عنوان مثال یكی از امضاكنندگان این نامه محمدعلی نجفی است كه 8 سال وزیر آموزش و پرورش، ‌وزیر آموزش عالی كشور و رییس سازمان برنامه و بودجه بوده است كه زمانی كه من نماینده امام در حج بودم در آنجا به من كمك می كرد و اینك همین فرد را رانت خوار نامیده اند. به نظر می رسد كه این نهادها خود را معیار و میزان الاعمال می دانند كه دیگران باید خود را با آنها بسنجند. اینها به جای اینكه كسانی را كه به این كشور خیانت كرده اند مورد حمله قرار دهند به فرزندان انقلاب حمله می كنند. همین اندازه نیز بگویم روزنامه ای كه چنین مطلبی را می نویسد مسئولش از دوستان نزدیك سعید امامی و همكار او بوده است كه به قول یكی از بزرگان حاشیه امن دارد و رویین تن است، اگر اسفندیار، رویین تن بود و تنها چشمش آسیب پذیر بود این برادر رویین تنی است كه چشمش نیز از آسیب مصون است."
كروبی با اشاره به انتشار اخبار دروغ در یكی از خبرگزاری ها كه آن نیز خود را مصون از هر چیزی می داند گفت: ‌"‌این خبرگزاری محترم به انتشار اخبار كذب عادت دارد به طوری که زمانی كه جوانی به نام غنیان در این حوادث پس از انتخابات كشته شد این خبرگزاری به نقل از پدر این فرد نوشت كه گفته است موسوی مسئول خون فرزندش است كه پدر غنیان چندی بعد این خبر را تكذیب كرد. كه این هم نمونه ای از آشكار شدن دروغ گویی برخی از رسانه هاست."
ناگفته هايی از سوابق برخی ائمه جمعه
كروبی در ادامه گلایه های بسیاری داشت از ائمه جمعه ای كه با ادبیاتی نامناسب به او حمله كردند و تهمت و افتراهایی را نسبت به او وارد كردند و برای روشن شدن افكار عمومی از جایگاه افرادی كه چنین حرمت تریبون مقدس نماز جمعه را نگه نداشته اند به بیان برخی از ویژگی های شخصیتی آنها پرداخت.
وی گفت: "امام جمعه ای كه در كنار حرم ثامن الحجج این حرف ها را می‌زند و بنده را تروریست می خواند گویی فراموش كرده كه در همان روزگار مبارزه كه طیف روحانیون آواره و بی خانه و كاشانه بوده اند و همه تحت تعقیب قرار داشته و یا تبعید بودند و بنده نیز به عنوان عضو كوچكی از این نظام در میان آنها حضور داشتم، ایشان به همراه جمعی دیگر با پول هایی كه در اختیار داشتند سفرهای متعددی به پاكستان داشت تا به تبلیغ برای مرحوم آیت الله شریعتمداری بپردازد. ما كه به ایشان عیبی نگرفتیم ولی این روال طبیعی تاریخ است كه اكنون او از تریبون نماز جمعه به دفاع از جمهوری اسلامی بپردازد و بنده را ضدانقلابی و تروریست بداند."
كروبی با اشاره به سخنان امام جمعه تهران علیه خود گفت: ‌"‌آقایی كه در تهران از تریبون نماز جمعه چنین حرف هایی را می زند همان فردی است كه هرچه من از دیگران سوال كردم سوابقی از ایشان نداشتند و همان اندازه از دوستانش شنیدم كه در صف اول درس آیت الله منتظری می نشسته و در زمانی كه برخی از دوستان نزدیك از مواضع ایشان گله مند بودند ایشان به شدت از مواضع او حمایت می‌كرده است و پس از امام جز مخالفین درجه اول آیت الله منتظری تبدیل شد و از این طریق رشد جهشی و غیر معقول پیدا كرد."
كروبی با بیان اینكه من از ائمه جمعه انتظار چنین رفتارهایی را نداشتم گفت: "‌آیا نمی شد كه این پیشنهاد دلسوزانه را مورد بررسی قرار می دادند تا مورد رسیدگی قرار گیرد و ماموری و یا مامورینی كه متخلف بوده اند مجازات شوند و آنگاه به مردم بگوییم كه این رفتار از سوی مامور یا مامورینی خودسر صورت گرفته و ربطی به نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد؟ آیا باید با جنجال سازی و عبارت‌هایی تند چنین به نامه‌ی دلسوزان انقلاب پاسخ داده می شد."
مهدی كروبی با اشاره به اظهارات مجلسی ها علیه وی گفت: "‌برخی دوستان مجلسی اظهاراتی را علیه بنده وارد كردند. برخی از نمایندگانی كه این حرفها را می زنند همان كسانی هستند كه در سایه عدم صلاحیت نمایندگانی كه رای‌آور بودند و البته جر اصلاحاتی های داغ نبوده و هیچ نامه ای را امضا نكرده بودند و چند دوره هم در مجلس حضور داشتند به مجلس راه یافتند و باید نیز اكنون در قدردانی از اینچنین رفتاری اینچنین نیز حرف بزنند. چرا كه دیگر نیازی نبود به دادگاه ویژه روحانیتی برگردد كه زمانی سید هادی خامنه‌ای، محتشمی پور، مرحوم خلخالی، موسویان و آیت الله بیات را محاكمه می كردند چرا كه دیگر نمی شود به راحتی این افراد را محاكمه كرد و البته برخی از مسئولان دادگاه نیز رضایتی به این كار ندارند."
وی همچنین به اظهارات امام جمعه موقت قم اشاره كرد و گفت: "‌از نظر بنده امام جمعه قم آیت الله جوادی و آیت الله امینی هستند و اینكه فردی را برای چنین مواقعی به عنوان امام جمعه معرفی می‌كنند جالب توجه است البته من به علت آشنایی كه با پدر مرحوم ایشان دارم درباره اظهارات ایشان واكنشی نشان نمی دهم و حرمت پدرش را نگه می دارم."
كروبی همچنین برای برخی از وابستگان به نهادهای نظامی كه اهانت هایی را نسبت به وی مطرح كرده بود پاسخی داشت. وی گفت: ‌"‌برخی از برداران نظامی كه چنین حرف هایی را می زنند باید هم این گونه موضعگیری كنند چرا كه آنها اكنون تمام مراكز اقتصادی و سیاسی را در اختیار دارند ولی این افراد متوجه نیستند یك فكر و اندیشه قائم به یك نفر و یا چند نفر نیست بلكه درون خانواده ها نیز نفوذ می كند به طوریکه درون خانواده برخی از این آقایان هم اختلافاتی وجود دارد كه اگر لازم باشد در آن باره هم صحبت خواهم كرد."
‌وی افزود: "‌برخی از وابستگان به نهادهای نظام بسیار پهلوانانه وارد میدان شده‌اند و هر چه كه خواستند نسبت به بنده گفتند ولی یكی از همین معترضین كه در نهادهای شبه نظامی نیز فعال است فراموش كرده كه دولت وقت به علت همین رفتارها و كارهایش او را از وزارت اطلاعات اخراج و به جای دیگر منتقل كرد."
جزئيات ماجرای ترانه موسوی
كروبی در ادامه این گفت وگو با تاكید بر اینكه چنانچه این روند ادامه پیدا كند مسائل دیگری را صریح‌تر از گذشته مطرح خواهد كرد به بیان واقعیت ماجرای ترانه موسوی پرداخت و تاكید كرد: "‌من از پشت پرده این ماجرا می‌گویم تا ببینم كسانی كه در مزمت دروغگویی صحبت می‌كنند برآشفته خواهند شد و در برابر این دروغ گویی موضع گیری می‌كنند."
وی چنین ماجرا را شرح داد: "مدتی پیش در سایت ها، ‌خبری منتشر شد مبنی بر اینكه خانم ترانه موسوی به همراه تعدادی دیگر در حاشیه مراسم مسجد قبا ربوده شده است. مدتی بعد هرچند كه تعدادی از همان بازداشت شدگان آزاد شدند ولی ترانه موسوی آزاد نشد و سپس اعلام كردند كه خانواده اش بیایند و جنازه اش را تحویل بگیرند. در همان زمان به جای آنكه تحقیقاتی درباره این موضوع انجام شود در مقابل هیاهوی رسانه های بیگانه برخی مسئولان در اندیشه طراحی سناریویی برای به انحراف كشاندن این موضوع در داخل و خارج بودند. بنابراین طراحان نابغه و مدیرانی دوراندیش سناریویی را نوشتند. برای اجرای این سناریو به وسیله فردی كه نام او را نمی برم متوجه شدند كه خانواده‌ای عروسی دارد به نام ترانه موسوی كه در كانادا زندگی می‌كند و تنها نیاز به آن بود كه به صحنه‌سازی بپردازند و خانواده این دختر را وادار به انجام مصاحبه ای كنند كه در آن بگویند دخترشان زنده است و در كانادا زندگی می كند. پس چند نفر از افراد نظامی،‌ انتظامی و اطلاعاتی كه چهره هایی شناخته شده هستند به منزل این خانواده محترم و شریف می روند و خطاب به خانواده می گویند كه ترانه موسوی دچار سانحه سوختگی شده و برای آنكه معلوم شود این عروس آنها هست یا خیر بیایند و جنازه اش را تحویل بگیرند. در همین هنگام پدر خانواده می‌گوید كه عروس ما در ایران زندگی نمی كند و چون بزرگان خانه اهل سیاست نبوده و چهره های علمی هستند بسیار ساده به این موضوع نگاه كردند. در همین حال پدر خانواده به پسرش كه یكی از چهره های علمی و سیاسی است تلفن می‌كند و می گوید كه چنین ماجرایی روی داده و شماره تلفن دیگر پسرش شوهر ترانه را می‌خواهد كه فرزندش به او می گوید برادرش برای آنكه بداند موضوع از چه قرار است به كانادا رفته و هنوز نرسیده كه بتوانند با او تماس بگیرند. در همین حال مادر متوجه می شود كه چنین اتفاقی افتاده و از حال می رود و به بیمارستان منتقل می شود. پدر خانواده وقتی كه متوجه می شود قضیه جدی است برای بار دوم با پسرش تماس می گیرد كه او متوجه می شود قضیه بیخ پیدا كرده و بنابراین خود را شتاب زده به منزل می رساند. او مشاهده می كند كه چند نفری در خانه حضور دارند كه برخی از آنها از چهره هایی هستند كه در دوران دفاع مقدس حضور داشته اند كه این موضوع مرا به یاد سخنی از شهید حمید باكری می اندازد كه می گفت: ‌"ای كاش ما درجبهه ها به شهادت برسیم زیرا اگر ماندیم معلوم نیست كه چه بلایی بر سرمان آید و جزء چه جمعیتی باشیم"
این آقا كه دارای آگاهی سیاسی بود هنگامی كه با این افراد صحبت می‌كند می‌گوید كه نزد من این حرف ها را نزنید چرا كه من می دانم اصل قضیه چیست و حتی این اصطلاح را به كار می برد كه پیش كولی ملق نزنید. آن افراد نیز چون متوجه آگاهی این فرد می شوند از این جهت با او صحبت می‌كنند كه برای حفظ نظام و در مقابله با جنجال سازی های رسانه های بیگانه به صلاح است كه با آنها همكاری كنند. در همان حال اعضای خانواده گفته‌اند كه شما از ما چه می خواهید آنها می گویند كه شما در مقابل دوربین قرار بگیرید و بگویید كه ترانه زنده است. برادر شوهر ترانه ابتدا مخالفت می‌كند و می‌گوید كه اصل این قضیه صحیح نیست و از سوی دیگر ما هم تاحدودی چهره‌هایی شناخته شده هستیم و البته از آنها پرسیده كه چنانچه چنین كاری انجام شود با ترانه واقعی چه كار خواهند كرد كه آن افراد گفته اند كه شما به این كارها كاری نداشته باشید و نگران نباشید. همچنین این خانواده گفته‌اند عكسی كه شما دارید عروس ما نیست كه آنها می گویند شما به این كارها كاری نداشته باشید. در همین حال برادر شوهر ترانه كه یكی از چهره‌های علمی و سیاسی بوده است تحت تاثیر قرار می‌گیرد و فكر می كند كه با انجام چنین كاری در مقابل سوءاستفاده بیگانگان ایستادگی می شود ولی او پیشنهاد می‌كند كه بروند و با پدر و مادر ترانه صحبت كنند. در همین حال این افراد شماره تلفن منزل آنها را جویا می شوند كه برادر شوهر ترانه می‌گوید بنابراینكه آنها منزلشان را تغییر داده‌اند ما شماره‌ای از آنها نداریم و بردارم هم به مقصد نرسیده كه از او شماره‌شان را بگیریم. پدر شوهر ترانه نیز می‌گوید كه شاید حاج خانم (همسرش) شماره ای در اتاقش داشته باشد ولی بنابراینكه همسرش به بیمارستان منتقل شده بود در اتاقش بسته بود و كلید نبود كه افراد حاضر تصمیم می‌گیرند كه در اتاق را بشكنند كه با ممانعت اعضای خانواده روبه‌رو شده‌اند كه خطاب به این افراد گفته اند شما بروید و ما خودمان سعی می‌كنیم شماره تلفن آنها را پیدا كنیم. ولی جالب توجه اینكه قبل از آنكه اعضای این خانواده شماره تلفن پدر و مادر ترانه را پیدا كنند آنها خودشان تلفن را پیدا می كنند. در همین راستا برادر شوهر ترانه با پدر مادر وی تماس می‌گیرد و می‌گوید كه شما تنها تا این اندازه صحبت كنید و خطاب به این آقایان می‌گوید كه این خانواده در جریان موضوع نیستند و در این اندازه تنها با آنها صحبت كنید. چنین شد كه مادر و خواهر ترانه موسوی در مقابل دوربین قرار گرفتند و گفتند كه دخترشان زنده است و در كانادا زندگی می‌كند. البته بعد از اینكه این خانواده متوجه شده‌اند كه اصل ماجرا چه بوده است بسیار ناراحت شده‌اند و می خواستند كه ماجرا را بازگو كنند كه همین برادر شوهر ترانه به آنها گفته كه حرفی نزنید وگرنه سرنوشت شما معلوم نیست كه چه شود."
كروبی پس از شرح این ماجرا از دروغ گویی های مسئولان ابراز تاسف كرد و گفت: ‌"‌این افراد اظهار كرده اند كه برای حفظ اصل نظام باید این خانواده اقدام به چنین كاری كنند ولی از نظر ما برای حفظ اصل نظام، پایبندی به قانون اساسی، ارزشهای انقلاب و آرمان های حضرت امام مهم است. حفظ اصل نظام بر پایه عمل به وعده هایی است كه به مردم داده ایم ولی متاسفم كه اینك از انقلاب برگشته ایم و با آبروی نظام بازی می شود."‌وی تاكید كرد: ‌"‌آیا مسئولان از این طریق می خواهند اعتماد مردم را جلب كنند ولی این آقایان بسیار بی تدبیر عمل كرده اند چرا كه مردم این قدر هوشمند هستند كه اصل موضوع را بفهمند."
كروبی با بیان اینكه برای مسئولان گوشه ای از حوادث تاریخی را بازگو می‌كنم گفت: ‌"هنگامی كه در سال 41 مبارزات نهضت انقلاب اسلامی شروع شد یك سری افراد ناآگاه كه وابسته به حكومت بودند قصد داشتند تا با شبیه‌سازی ماجرای بهلول در حادثه مسجد گوهرشاد حركت امام را متوقف كنند. ماجرای بهلول از این قرار بود كه هنگامی كه حادثه مسجد گوهر شاد روی داد مدتی بعد عكس فردی سر وحال را در رسانه ها منتشر كردند و گفتند كه این همان فردی بوده كه عامل حادثه گوهرشاد بوده است ولی یك هفته طول نكشید كه اعلامیه مبسوطی در مشهد منتشر شد كه بر روی آن دو عكس چاپ شده بود. یكی عكس فردی كه آنها می گفتند بهلول بوده و دیگر عكس بهلول واقعی كه معلوم شد این فرد مدت هاست كه در زندانی در افغانستان بوده است. این حادثه در 48 سال پیش روی داد و در آن زمان این قضیه برملا شد حالا چطور این مسئولان انتظار دارند كه در تهران و آن هم در عصر ارتباطات حادثه ای روی دهد و كسی متوجه آن نشود."كروبی افزود:‌ "همان شبی كه فیلمی درباره ترانه موسوی از تلویزیون پخش می شد من قبل از آنكه در جریان اصل ماجرا قرار گیرم تحت تاثیر قرار گرفتم ولی همان شب به مراسم عروسی رفتم كه در آن مراسم جوانی نزد من آمد و گفت آیا اینها فكر می كنند كه مردم نمی دانند چند تا ترانه موسوی در ایران وجود دارد و من از این حرف متعجب شدم و با خود گفتم من با این سن و سال و تجربه ای كه دارم به موضوع شك كردم ولی این جوان اصلا شك هم نكرده است."
وی با اشاره به موثق بودن مبنعی كه جزئیات ماجرای ترانه موسوی را به وی منتقل كرده است گفت:‌ "‌می دانم كه آنها از چه طریقی این ترانه موسوی را پیدا كرده اند و منبع خبر نیز موثق است و اگر لازم باشد در این باره صریح تر صحبت می كنم تا مشخص شود كه نقش افراد تا چه اندازه بوده است."
وی همچنین به مورد دیگری از رفتارهای برخی از مسئولان اشاره كرد و گفت: ‌"در سالهایی كه قتل های زنجیره ای رخ داده بود هنوز انتخابات سال 76 برگزار نشده بود كه گفتند حرم امام (ره)‌را منفجر كرده اند و قصد داشتند تا در حرم حضرت معصومه نیز بمب گذاری كنند كه عامل آن دستگیر شده است. پس از گذشت یك هفته چند دختر را به تلویزیون آوردند و ‌آنها بسیار سر و حال در مقابل دوربین طوری سخنرانی كردند كه از هر سخنران ماهری بهتر صحبت كردند. من درهمان زمان خندیدم و گفتم كه این موضوعی مسخره است مگر می شود كه فردی را بازداشت كنند و او را شكنجه كنند تا اعترافی كند و بعد با این سرعت و با این حالت آنها را به مقابل دوربین بیاورند و آنها نیز اعتراف كنند. نتیجه چنین كارهایی موجب روی دادن ماجرای قتل‌های زنجیره ای،‌ نویسندگان و كشته شدن فروهر و همسرش می شود."
كروبی در ادامه خطاب به كسانی كه قصد دارند تا او را وادار به سكوت كنند گفت: ‌"‌من تنها در برابر چنین رفتارهایی موضعگیری اینچنینی ندارم بلكه همان طور كه می دانید نسبت به دوستان و همفكران خودم در مواقعی كه تفكرات آنها را صحیح نمی‌دانم تذكر داده‌ام و با آنها برخورد كرده‌ام و البته هزینه آن را نیز پرداخته‌ام. من در مقابل كسی ایستادم كه هم برای من محترم است و از دوستان بنده می باشد و از پایگاه و نفود هم در جامعه برخوردار بود و من نیز برای انتخاب او نقش مهمی داشتم ولی این فرد از هیچ مخالفتی با من دریغ نكرد و در انتخابات دو دوره گذشته ریاست جمهوری از من حمایت نكرد ولی من به راه خودم ادامه دادم. بنابراین این آقایان خیال می‌كنند كه با تهمت و افتراهایی كه از تریبون نماز جمعه و یا روزنامه هایی كه مردم نسبت به آنها اعتماد ندارند و خوش بین نیستند مطرح می شود من از میدان کنار می روم. من در شرایطی عقب نشینی خواهم كرد كه بدون آنكه قصد مچ‌گیری داشته باشیم همه ابعاد حوادث تلخی كه روی داده و موجب ضربه زدن به آبروی نظام شده و موجب طرح مباحثی در داخل و خارج از نظام شده است بررسی شود و نتایج این بررسی ها صادقانه و معقول و منطقی به مردم اعلام شود."
وی تاكید كرد: "‌در زمانی من سكوت می‌كنم كه همه ابعاد این ماجراها بررسی شده و با مردم صادقانه حرف زده شود و هر كسی كه تخلف كرده متناسب با جرمی كه انجام داده و مطابق با قانون محاكمه شود و هر كسی اشتباهی كرده اشتباه خود را بپذیرد."
وی افزود: "وقتی كه همه ابعاد قضیه بررسی شد از امام جمعه‌ها بخواهیم كه بیایند و در نماز جمعه نتیجه را صادقانه مطرح كنند نه اینكه در اظهاراتی یك طرف محكوم و یك طرف حاكم باشند."
كروبی در پایان تاكید كرد: ‌"‌اكنون شرایطی را ایجاد كرده اید تا دیگر كسی جرات حرف زدن نداشته باشد ولی من باز می گویم كه این رفتارها و ایجاد رعب و وحشت مرا به سكوت وادار نمی كند و چنانچه لازم باشد برخی مسائل را مطرح می‌كنم."
منبع: سحام‌نیوز

دروغ شاخدار ایرنا پس از افشاگری دوباره کروبی: کروبی گفته است که تجاوز جنسی شایعه بوده!



این در حالی است که امروز (25 مرداد) کروبی مجدادا در رابطه با تجاوز به ترانه موسوی دست به افشاگری زده است و همچنین بر علیه ائمه جمعه سخنانی ایراد کرده است!



aho

۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

صادقانه بگم، به جز یادآوری دیکتاتوری پهلوی و قاجار، هیچ احساسی نسبت به پرچم شیر و خورشید ندارم!

سالیان دارازی است که پرچم شیر و خورشید به وسیله گروهی که اکثرا سطلنت طلبها هستند به عنوان نماد ایرانیت قلمداد شده و همواره به عنوان اهرمی برای تحریک احساسات مردم به کار رفته است. هر چند تا این اواخر این پرچم به ظاهر بی آزار بود اما جدیدا تنها کاربردش تفرقه افکنی در بین معترضین شده است! راستی پرچمی که شیر آن اول بار توسط ترکان غزنوی وارد پرچم شد، شیر و خورشید همزمانش برای بار نخست به وسیله مغولها بر پرچم نقش بست و شمشیرش نیز در زمان محمد شاه قاجار وارد پرچم شد. راستی این پرچم که در همین بازه های زمانی نیز به کرات این المانها از آن حذف و اضافه شده اند، چطور میتواند نماد ایران و ایرانی با قدمتی چندین هزار ساله باشد؟ جواب این سوال در منافع شخصی گروهی پنهان است که به واسطه شکست دیکتاتوری پهلوی هیچ آبرویی در چنته ندارند.

عاقبت خ.ر.!



شبیه عاقبت صدام شده!











۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

پس از رییس جمهور کردن احمدی، مایلی مربی اخلاق شد، احتمالا فردا سعید عسگر پسر شایسته ایران بشود!

زمانیکه با وجود تمام اعتراضات مردم در زمینه انتخابات دهم ، احمدی نژاد با آن وضع تنفیذ شود یعنی به چنین تفکری اجازه رشد و نمو داده میشود. تفکری که پرخاشگر است. دیدگاهی که فقط به فکر لجن مال کردن دیگران است و برای ادامه حیات خود انگشت اتهام به سوی همه دراز میکند. تنها در چنین فضایی است که ارگانی همچون فدراسیون فوتبال به خود چنین جراتی میدهد که گستاخانه مایلی کهن را به عنوان یکی از برترین مربیان کشور در زمینه اخلاق معرفی کند! وقتی هیچ موقعیتی در این کشور در جایگاه خودش نیست چرا اعضای فدراسیون فوتبال منافع شخصی را به رعایت انصاف ترجیح دهند؟ وقتی رییس جمهور کشوری احمدی نژاد باشد چرا مایلی کهن مربی اخلاق نباشد؟ وقتی احمدی نژاد قرار است به مسائلی سوگند یاد کند که در 4 سال تمام آن مسائل را زیر پا گذاشته است، حقیقتا چه اهمیتی دارد که چه کسی مربی اخلاق باشد؟ وقتی برای وابستگان به مراکز قدرت، حساب و کتاب و بازخواستی وجود ندارد، چه باک از به لجن کشیدن واژه اخلاق؟

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

آقای محسن رضایی، امروز ثابت کردی که اگر صدام به تهران میرسید، اولین کسی بودی که دستش را میبوسیدی!

آقای رضایی این دو ماه آزمونی بود که تو بیش از همه در این آزمون شکست خوردی و افسوسی برای ما ماند که چطور جوانان این مملکت زیر نظر تو در جبهه ها قلع و قمع شدند. کاش امسال هم مثل 4 سال قبل، قبل از انتخابات کنار میکشدی، اون روز فقط به عنوان یک شخص ضعیف شناخته میشدی. آقای رضایی مطمئن باش خیانت صفتی به مراتب نابخشودنی تر از ضعف است. آقای رضایی من از تو رایم را نمیخواهم، من خون جوانان رشید جبهه را از تو میخواهم.

وزیر علوم: 523 نفر از برجسته ترین دانشمندان دنیا برای اقامت در زندان اوین رسما درخواست کرده اند!

وزیر علوم ابراز کرد این درخواست با توجه به بازتاب جهانی سخنان محمد علی ابطحی صورت گرفته است. وی گفت، با آگاهی دانشمندان از تاثیرات قدم زدن در سلولهای اوین و اثر این قدم زدن بر کشف مساله های مجهول و پیچیده، تا کنون ۵۲۳ نفر از برجسته ترین دانشمندان دنیا رسما تقاضاهای خود را مبنی بر سکونت و علی الخصوص قدم زدن در سلولهای اوین ارسال کرده اند. آقای زاهدی بیان کرد که این تقاضاها در قالب فرصتهای مطالعاتی بررسی میشوند. وزیر علوم در پایان متذکر شد با توجه به محدود بودن فضای اوین، به قید قرعه تعداد ۲۰۹ نفر به نیت بند ۲۰۹ اوین مجوز سکونت در اوین را به دست میاورند و سایر این عزیزان در کهریزک اسکان خواهند یافت.

۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

طبیعی حرف زدن عطریانفر و ابطحی نشان از تمرین طولانی سخنانشان است


همانطور که احتمالا دیده اید، تسلط و عدم تردید درصحبتهای عطریانفر و ابطحی در دادگاه و آنچه کنفرانس خبری نامیده شد آنقدر زیاد بود که هر کسی متوجه میشد که این صحبتها بارها و بارها تمرین شده است. فقط کافیست سخنان ابطحی در فیلم تبلیغاتی کروبی را با این سخنان مقایسه کنید. خیلی جالب است که یک شخص زندانی بهتر از زمان آزاد بودنش سخن بگوید. اگر به یاد بیاورید بعضی در آن دوران عدم تسلط ابطحی در سخنوری را مسخره میکردند. کاملا مشخص است که چه بر سر ابطحی آمده که مثل بلبل حرف میزند. به یاد سخنان علی افشاری میافتیم که میگفت اینقدر متن اعترافاتم را با من تمرین کرده بودند که در زمان گفتن آنها بسیار راحت سخن میگفتم. راستی این چه کنفرانس خبری بود که فقط 3 ، 4 خبرنگار در ان حاضر بودند! آقای ابطحی و عطریانفر ما شما را درک میکنیم، همانطور که علی افشاری را درک کردیم.

امروز بالاخره تونستم یک آخوند رو دوست داشته باشم! (تقدیم به محمد علی ابطحی)

در این چند سالی که محمد علی ابطحی در صحنه فضای حقیقی و فضای مجازی حضور داشت، به کرات با توصیه های دوستان مواجه میشدم. این توصیه ها حاکی از این بود که ابطحی را با چوب بقیه نزن! اما چه کنم که مثل خیلی از دوستان دلم رضایت نمیداد. همیشه یک بهانه و توجیه برای عدم اعتماد به ابطحی داشتم. اما امروزکه عکس ابطحی در دادگاه رو دیدم، دیگه توجیه هاتم ته کشید. در همین حال که داشتم به این فکر میکردم که بالاخره به یک آخوند علاقه مند شدم، نظرم به این مسئله جلب شد که ابطحی دیگه لباس آخوندی به تن نداره!

۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

اینکه در تبریز خبری نیست مهمتر است یا این مسئله که در بسیاری شهرها خبرهایی هست؟!

امروز در بالاترین لینکی با عنوان "جای مردم تبریز خالیست" که مربوط به عدم برگزاری تجمعات اعتراضی در تبریز بود، بسیار بالاتر از پر امتیازترین خبرهای مربوط به شهرهای شیراز، رشت، ارومیه و مشهد قرار گرفته است. مسلم است که ابتدا باید از داشته هایمان حفاظت کنیم. دوستان عزیز لطفا با مراجعه به موضوع داغ مربوط به تجمعات شهرستانها به لینکهای مربوط به این حرکت ارزشمند رای دهید.

دوستان بالاترینی حرکتهای 8 مرداد شهرستانها شایسته توجه بیشتری است/ هنوز دیر نشده است

اگر هم اکنون به صفحه بهترین لینکهای امروز نگاه کنید تنها دو لینک از شهرستان ها میبینید که از دو شهر اهواز و اصفهان است. و لینک مربوط به اصفهان هم موقعیت خوبی در این صفحه ندارد. این مسئله در صورتی است که غیر از این دو شهر شهرهایی از جمله شیراز، رشت، ارومیه و مشهد نیز شاهد تحرکاتی بوده اند و اتفاقا از هر کدام از این شهرها چند خبر در بالاترین موجود است. کاربران میتوانند مستقیما به موضوع داغ مربوط به تحرکات شهرستانها مراجعه کنند و با اینکار موجب تقویت روحیه مردم در شهرستانها شوند. در شهرهای کوچک هم قابیلت شناسایی شدن 100 ها برابر بیشتر از تهران است و هم نظارت بر سرنوشت دستگیر شدگان به مراتب کمتر از تهران است. بنابراین در چنین شرایطی آیا شایسته نیست که صفحه بهترین لینکهای روز مال امال از لینکهای مربوط به شهرستانها باشد؟ دوستان هنوز دیر نشده است. بیایید یک تشکر در خور و شایسته از هموطنانمان در شهرستانها داشته باشیم

خانه (بلاگفا) از ابتدا پایه های مستحکمی نداشته، اگر ما از خانه نرویم آوارش بر سرمان خراب میشود! (بند 209)

امروز 9 خرداد 88 همراه با وبلاگنویسان معترض به عملکرد بلاگفا از بلاگفا خارج میشوم و به بلاگر نقل مکان میکنم. پیش از این و در زمان انتخابات که سیستم بلاگفا دچار اختلال شده بود از تاریخ 19 تا 23 خرداد موقتا به وردپرس مهاجرت کرده بودم. پس از آن تاریخ و در این چهل روز، به دلیل بلای مختصری که نازل شده بود تنها یک بار وبلاگ بلاگفا به روز شد، اما امروز رسما و دست در دست دیگر دوستان از خانه چندین ساله خارج میشوم.
در سالهایی که در بلاگفا مشغول وبلاگ نویسی بودم، در این سیستم خاطرات و دوستانی پیدا کردم و به همین دلیل دل کندن از بلاگفا برایم سخت است. اما اصل دوستان هستند که هنوز میتوانم با آنها در ارتباط باشم. شاید چنین حسی را نه تنها در فضای مجازی بلکه در فضای حقیقی نیز به خاطر داشته باشید، وقتی به اتفاق خانواده قصد تغییر مکان زندگیتان را دارید و از خانه ای که سالها در آن زندگی میکردید، خاطرات دارید و چه بسا در آن به دنیا آمده اید، برای همیشه و به قصد سکونت در منزلی دیگر خارج میشوید، دل کندن از خانه سخت و دلگیر است. به دیوارها و سقف نگاه میکنید، زوایای خانه را دوباره به دقت میبینید و از بیرون به خانه و از خانه به بیرون نگاه میکنید تا آخرین تصاویر را از بخش عظیمی از خودتان در خودتان ثبت کنید. و اینجاست که مادر خانواده با بغضی در گلو با یادآوری این مسئله که خاطرات را ما که اعضای خانواده بودیم ایجاد کردیم و این خانه تنها و تنها مکانی بود برای شکل گرفتن این خاطرات، همه را به ادامه راهی که با هم طی میکنیم امیدوار میکند. این ما هستیم که اگر با هم باشیم مکانی دیگر را خانه خود میکنیم و باز میخندیم و خاطره ایجاد میکنیم و از در کنار هم بودن لذت میبریم.
دوستان امروز مشخص شده که این خانه (بلاگفا) از ابتدا پایه های مستحکمی نداشته است، شرط عقل خارج شدن از این خانه است. از این خانه خارج میشویم تا آوارش بر سرمان و دوستانمان فرود نیاید. اصل ما اعضای خانواده هستیم، خانه تنها و تنها یک مکان است.